به گزارش صد آنلاین ، کیهان نوشت: مهدی کروبی در بیانیهای نوشته است: «از اواخر بهمنماه سال ۱۳۸۹ در حصری قرار گرفتم که حکم به محرومیت و مجازات آن نه بر اساس قانون و تصمیم محکمهای صالح، بلکه صرفاً بر مبنای اراده صاحب قدرت اعمال و اجرا شد. درخواست محاکمه علنیام در مرجع ذیصلاح قانونی که بارها مطرح و بر آن مصر بودم هم اجابت نشد تا اینکه مدتی پیش سخن از رفع حصر اینجانب به میان آمد. در پاسخ به تلاش رؤسای محترم قوه مجریه و قضائیه در پایان دادن به این رفتار غیرقانونی، ضمن تشکر از پیگیری آنان به اطلاع رساندم که اینجانب و مهندس موسوی در یک پرونده و مطابق یک دستور غیرقانونی که مغایر اصول متعدد قانون اساسی از جمله اصل قانونی بودن جرایم و مجازاتهاست، محصور و از حقوق قانونیمان محروم گشتهایم.
وی میافزاید: «خروج اینجانب از حصر همزمان شده با ابربحرانی که ملک و ملت را در همه ابعاد گرفتار و کشور را تا آستانه ورشکستگی و جنگی ویرانگر پیش برده است. به باور من ریشه بخش مهمی از این ابربحران را باید در همان پروژه جمهوریتزدایی حاکمیت در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۸۴ جستوجو کرد. در آن سال شورای نگهبان، سپاه و بسیج برای استقرار آنچه معجزه هزاره مینامیدند در روند انتخابات تخلف و تقلب کردند. در همان زمان من در نامهای سرگشاده نسبت به این انحراف مهلک که هدایت آن در کانون اصلی قدرت شکل گرفته بود، صریح و شفاف هشدار دادم اما متأسفانه نبود گوش شنوا و در سال ۱۳۸۸ تشت رسوایی چنین رویکردی چنان بر زمین افتاد که شاهد خروش میلیونی مردم در اعاده حق رایشان بودیم.
در آن سال من با آگاهی از مسائل درون حکومت به میدان آمده بودم، از موانع و مشکلات گفتم و ایستادگی در مقابل این جریان فاسد و خطرناک را در ردیف جهاد فیسبیلالله دانستم. از تهدیدها، تهمتها، ناسزاها، آزارها، ضربوشتم در خیابان و تخریب خانه و کاشانهام به دست جمعی از اراذل نهراسیدم و با روی باز حصر بیضابطه را تحمل کردم. من همچون گذشته خود را متعهد میدانم که در دفاع از حقوق یکایک مردم، فارغ از نگاه و باورشان، زبان در کام نگیرم و از حقوق شرعی و قانونی و آزادیهای مشروع آنان دفاع کنم. خدا را هم گواه میگیرم که دفاع از حقوق آحاد مردم را وظیفه شرعی و ملیام میدانم چراکه بر این باورم که ایران متعلق به همه ایرانیان است».
یادآور میشود کروبی در انتخابات سال ۱۳۸۴ رد رده سوم نامزدها قرار گرفت و نتوانست به دور دوم راه یابد و مدعیان اعتدال و اصلاحات در مرحله دوم از هاشمی رفسنجانی در مقابل احمدینژاد حمایت کردند که نافرجام بود. آن زمان هیچیک از نامزدها و حامیانشان ادعای تقلب در انتخابات را نداشتند و اذعان میکردند که شکسشت سنگینشان حاصل کارنامه منفی هشت سال دولت خاتمی و افراطیون مجلس ششم است.
در سال ۱۳۸۸ نیز نامزد اصلی مدعیان اصلاحطلبی موسوی بود اما برخی از آنها با وجود اینکه نهایتاً هم به موسوی رای دادند، دور کروبی جمع شده و او را تشویق به رادیکالیزه کردن فضا (در خدمت پروژه آشوبافکنی خود) میکردند و کروبی هم به خاطره سادهدلی همیشگیاش بازیچه این طیف شد. هرچند که اینبار در اثر رقابت سنگین احمدینژاد و موسوی (۲۴/۵ میلیون رای در برابر ۱۳میلیون رای) طبیعی بود که مهدی کروبی در حاشیه بماند چنان که سیصد هزار رای او حتی پایینتر از تعداد آرای باطله بود! با این وجود، رندان سیاسی که بعضاً پیشاپیش در موضوع آشوبافکنی به بهانه تقلب با محافل امنیتی آمریکا و انگلیس و اسرائیل در تعامل بودند، بحث تقلب را پیش کشیدند. برخی اطرافیان و مشاوران و نزدیکان کروبی هم که از هیجان او باخبر بودند، سعی کردن وی را به یار کمکی در کنار موسوی برای القای تقلب و التهابافکنی تبدیل کنند. این در حالی بود که کسانی مانند خاتمی و تاجزاده و دیگر فعالان سیاسی در میان مدعیان اصلاحات بارها در محافل خصوصی اذعان کردند تقلب ادعای دروغ بوده، امکان تقلب آن هم به میزان یازده میلیون رای واقعیت نداشته است.
نکته قابلتأمل اینکه برخی دستاندرکاران فتنه سبز پس از شکست در کف خیابان از مردم، گرای تحریمهای فلجکننده را به دولت اوباما داده و خیانتی دیگر را در کنار شورش علیه جمهوریت و رای و انتخاب مردم مرتکب شدند. بر این اساس، نویسندگان بیانیه اخیر (به نام آقای کروبی) مثلاً زرنگی به خرج داده و مرتکب فرار به جلو شدهاند و حال آنکه همانها در جنگ علیه جمهوریت و امیدوار کردن دشمنان ملت ایران و تحمیل فشارهای اقتصادی در دهه گذشته پیشقدم بودهاند.
این نکته هم گفتنی است که کروبی چند سال است اصلاً در حصر به سر نمیبرد و دوستانش وی به منزلش تردد داشتهاند. این نکته را هم باید گفت که اگر دادگاهی برای محاکمه سران فتنه برگزار میشد، آنها به خاطر ارتکاب چند خیانت بزرگ (فتنهای که شدیدتر و بزرگت از قتل محسوب میشود) به مجازاتهای سنگین محکوم میشدند. البته چنانکه گفته شد حساب خبط و خطاهای آقای کروبی با خیانتهای عامدانه امثال موسوی و خاتمی فرق میکند.